مزه زندگی دو نفره (الان دیگه سه نفره)



875

+ دوباره دلم و فکرم قاطی پاطی شده اومدم بنویسم تا آروم بشن و خودمو اوکی کنم راستش با دوستم لی.دا حرف زدم از دلخوریش از مامانش گفت دلم یه جوری شد راستش اعصابم خورد و یه جورایی انرژی بری شد ازم من میدونم دیگه الان با خودش میگه من راحتم و مامانم اینا هستن و این حرفا آها نه من میدونم چرا یه جوری شدم من ترسیدم که به مشکل اون دچار بشم آره همینه واسه همین ناراحت شدم خو یادته من به مشکلش دچار بودم اون وقتا که پسرجان کوچیکتر بود باعث شده بود همش عصبانی و ناراحت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

الماس Solon از نسل آب •●ghomar●• پیام روشن Lisa مطالب علمی در زمینه ورزشی طبی دست نوشته های یک برنامه نویس فروشگاه اینترنتی نیوبیست